فلسفه هوش مصنوعی و ماهیت فناوری و آگاهی
تاریخ انتشار: ۲۴ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۲۹۳۹۰۶
فلسفه هوش مصنوعی شاخهای از فلسفه است که به بررسی مفاهیم فناوری میپردازد. اغلب از آن به عنوان یکی از هیجانانگیزترین رشتههای تحصیلی در فلسفه یاد میشود.
به گزارش ایبنا؛ فلسفه هوش مصنوعی شاخهای از فلسفه است که به بررسی مفاهیم فناوری میپردازد. اغلب از آن به عنوان یکی از هیجانانگیزترین رشتههای تحصیلی در فلسفه یاد میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مفهوم تکینگی تکنولوژیکی یکی از بزرگترین مسائل در فلسفه هوش مصنوعی است. تکگرایان استدلال میکنند که جهان ممکن است در آستانه ابرهوش فناوری باشد و انسانها با خطر بزرگی مواجه هستند که توسط چنین نیرویی تسخیر شوند. آنها بر این باورند که نسل کنونی باید اقدامات عمدی انجام دهد تا اطمینان حاصل شود که چنین تحولی منجر به فاجعه نمیشود.
در حالی که این احتمال وجود دارد که هوشهای مصنوعی میتوانند برای پیروی از قوانین اخلاقمندگرا برنامهریزی شوند، این مسئله قطعی نیست. اگر هوشهای مصنوعی برای پیروی از توابع ابزار طراحی شده باشند، ممکن است بتوانند این کار را حتی بدون توضیحات متنی انجام دهند.
قضیه ناتمامیت کورت گودل برای هوش مصنوعی بحثهای زیادی را در جامعه ریاضی ایجاد کرده است. این تئوری بیان میکند که هر سیستم رسمی ثابتی که بتواند محاسبات ساده تولید کند، ناقص است. این به این دلیل است که باید برخی از گزارههای درست از نظریه اعداد وجود داشته باشد که قضایای سیستم نیستند. البته ایرادهایی به این مسئله وارد شده است.
اولین قضیه ناتمامیت گودل برای هوش مصنوعی یکی از بحثبرانگیزترین ایدهها در هوش مصنوعی است. این قضیه نشان میدهد که تئوریهای محاسباتی ذهن اشتباه هستند و هیچ راهی برای ایجاد یک هوش عمومی مصنوعی وجود ندارد. این قضیه همچنین بیانگر این است که ما نمیتوانیم فرآیندهای ذهنی حیوانات را با استفاده از یک نظریه محاسباتی توضیح دهیم.
در فلسفه هوش مصنوعی توسط پاتنام در سال ۱۹۶۰، یک فیلسوف و دانشمند کامپیوتر آمریکایی نظریه جدیدی را بر اساس تحقق پذیری چندگانه ارائه کرد، مفهومی که پیشنهاد میکند یک حالت ذهنی میتواند در حالات فیزیکی مختلف وجود داشته باشد. پاتنام معتقد بود که این دیدگاه جدید نسبت به نظریه هویت قابل قبولتر است، زیرا تیپهای ذهنی با همتایان فیزیکی خود یکسان نیستند. علاوه بر این، پاتنام استدلال کرد که این مدل با این ایده که حالات ذهنی یک به چند با حالتهای فیزیکی مرتبط هستند، سازگار است.
فلسفه هوش مصنوعی توسط پاتنام مطالعهای است در مورد رابطه بین ذهن انسان و بدن فیزیکی. این مطالعه چگونگی ارتباط فکر انسان با زبان، مغز و بدن فیزیکی را بررسی میکند. هیلاری پاتنام تحقیقاتی در این زمینه انجام داده و مقالهای با عنوان «مغز در وات» نوشته است که بر مسائل پیرامون مغز انسان و نحوه تعامل آن با بدن فیزیکی تمرکز دارد.
فلسفه هوش مصنوعی (aima) رشتهای از فلسفه است که به دنبال توسعه درکی از ماهیت عوامل هوشمند و قابلیتهای آنهاست. هدف اصلی آن توسعه عوامل هوشمندی است که بتوانند استدلال کنند و از منابع مختلف دانش استنباط کنند. این هدف از طریق رمزگذاری دانش به دست میآید. فرآیند رمزگذاری دانش به عامل اجازه میدهد تا از دانش خود برای حل مشکلات موجود در جهان استفاده کند.
فلسفه هوش مصنوعی شامل تکنیکهای بسیاری است که از مطالعه فلسفه به دست آمدهاند. اینها شامل منطق استقرایی، نظریه احتمالات و استدلال عملی است. بسیاری از فیلسوفان تحقیقات هوش مصنوعی را به عنوان بخشی از تحقیقات خود انجام میدهند.
فلسفه هوش مصنوعی سرل در سالهای اخیر به عنوان موضوعی بحثبرانگیز مورد توجه قرار گرفته است. او استدلال کرده است که ما یک «ماشین» هستیم و رایانهها درست مانند ماشینها هستند. استدلال او بر این فرض استوار است که ذهن ما مانند برنامههای رایانهای است و میتواند روی هر رایانه مناسبی وجود داشته باشد، خواه سیلیکون، ماده خاکستری یا مجموعهای از چیزهای دیکر. در نتیجه، هوشیاری چیز خاصی نیست، بلکه صرفاً حالتی است که با اجرای برنامه رایانهای مناسب به دست میآید. با این حال، این نظریه مورد انتقاد بسیاری از فیلسوفان قرار گرفته است. به عنوان مثال، سرل پیشنهاد میکند که یک کامپیوتر ممکن است نتواند زبان چینی را بفهمد، زیرا آن زبان را درک نمیکند. در عوض، میتواند نمادها را تنها بر اساس نحو دستکاری کند.
فلسفه هوش مصنوعی سرل همچنین یک مخالف بحثبرانگیز در هوبرت دریفوس، فیلسوف دانشگاه کالیفرنیا، برکلی دارد. دریفوس، منتقد اولیه محققان هوش مصنوعی، گزارشی را در سال ۱۹۶۵ درباره هوش مصنوعی منتشر کرد که در آن استدلال کرد که ما نمیتوانیم ویژگیهای کلیدی زندگی ذهنی انسان را با استفاده از قوانین رسمی ثبت کنیم. او سپس در سال ۱۹۶۸ به برکلی نقل مکان کرد. دریفوس فلسفه قارهای را مطالعه کرده بود که بر آگاهی و قصد و نیت تأکید داشت. او همچنین استدلال کرد که انسانها قادر به شهود و پس زمینه غیرقابل بیان هستند.
منبع: فرارو
کلیدواژه: فلسفه هوش مصنوعی قیمت طلا و ارز قیمت خودرو قیمت موبایل فلسفه هوش مصنوعی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۲۹۳۹۰۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دانشمندان یک «خطای فنی» در لبه کیهان کشف کردند
نظریه معروف اینشتین برای ۱۰۰ سال ستون اصلی فیزیک مدرن بوده و به توضیح چگونگی عملکرد گرانش در زمین و خارج از فضا کمک کرده است. علاوه بر این، مطالعات بیشماری در طول سالها صحت این نظریه را ثابت کردهاند و تأیید میکنند که گرانش بر سه بُعد فیزیکی ما و همچنین بر بُعد چهارم زمان تأثیر میگذارد اما به نظر میرسد این نظریه در مقیاسهای بزرگتر با مشکلی جزئی همراه است.
به گزارش ایسنا، رابین ون(Robin Wen)، نویسنده اصلی این پروژه و یکی از فارغالتحصیلان ریاضی فیزیک واترلو، در یک مقاله دانشگاهی توضیح میدهد: این مدل گرانش برای همه چیز از نظریهپردازی مهبانگ گرفته تا عکاسی از سیاهچالهها ضروری بوده است.
به نقل از اساف، اما وقتی سعی میکنیم گرانش را در مقیاس کیهانی، در مقیاس خوشههای کهکشانی و فراتر از آن درک کنیم، با پیشبینیهای نسبیت عام به ناسازگاریهای ظاهری بر میخوریم. تقریبا انگار گرانش کاملا با نظریه اینشتین مطابقت ندارد. ما این ناهماهنگی را یک «خطای فنی کیهانی» مینامیم. گرانش در مواجهه با فواصل میلیاردها سال نوری حدود یک درصد ضعیفتر میشود.
این مطالعه که در مجله کیهان شناسی و فیزیک اختر ذرات منتشر شد، این احتمال را بررسی کرد که قدرت گرانش حاکم بر کل جهان(ثابت گرانشی کیهانی) کمی متفاوت از ثابت گرانشی نیوتن است که گرانش را در مقیاسهای کوچکتر، مانند مدار سیارات اطراف خورشید را کنترل میکند.
نیایش افشردی، استاد اخترفیزیک در دانشگاه واترلو میگوید: تقریبا یک قرن پیش، ستارهشناسان کشف کردند که جهان ما در حال انبساط است.
هر چه کهکشانها دورتر باشند، سریعتر حرکت میکنند، تا جایی که به نظر میرسد تقریبا با سرعت نور حرکت میکنند و این حداکثر سرعتی است که نظریه اینشتین اجازه میدهد. یافتههای ما نشان میدهد که در همان مقیاسها، نظریه اینشتین نیز ممکن است ناکافی باشد.
بنابراین، چرا دانشمندان چنین ایدهای را برای اصلاح نظریه انقلابی اینشتین در نظر میگیرند؟ به نظر میرسد برخی از نظریههای گرانش کوانتومی جایگزین مانند گرانش هوراوا-لیفشیتز به طور طبیعی چنین نقص کیهانی را بین مقیاسهای بزرگ و کوچک پیشبینی میکنند. مطالعه جدید یک راه ساده برای پیادهسازی این اثر مانند یک پاورقی به مدل استاندارد کیهان شناسی ارائه میدهد.
ون و همکارانش یک پارامتر جدید به نام Omega_g معرفی کردند که تفاوت بین ثابتهای گرانشی کیهانی و نیوتنی را اندازه میگیرد. آنها دریافتند که مشاهدات فعلی از ماهواره پلانک که تابش پسزمینه مایکروویو کیهانی را اندازهگیری میکند، مقدار Omega_g را در حدود منفی ۰.۰۱ یا حدود یک درصد تفاوت در قدرت گرانش در مقیاسهای کیهانی در مقایسه با مقیاسهای محلی نشان میدهد.
یک Omega_g منفی منجر به گرانش کمی ضعیفتر میشود و باعث انبساط کیهان در بزرگترین مقیاس میشود. این اثر ظریف میتواند چند مشکل دیرینه بین مشاهدات مختلف کیهانشناسی در مدل استاندارد را کمی کاهش دهد.
ون می گوید: آن را مانند پاورقی برای نظریه اینشتین در نظر بگیرید. وقتی به مقیاس کیهانی رسیدید، شرایط و ضوابط اعمال میشود.
افشردی میافزاید: این مدل جدید ممکن است اولین سرنخ در معمای کیهانی باشد که ما شروع به حل آن در فضا و زمان کردهایم.
محققان هشدار میدهند که وجود یک نقص کیهانی بر اساس دادههای فعلی هنوز قطعی نیست. اندازهگیریهای دقیقتری از آزمایشهای آینده که پسزمینه مایکروویو کیهانی و توزیع ماده در اعماق فضا را ترسیم میکنند، برای تایید یا رد قطعی این شکست بالقوه نسبیت عام در انتهای کیهان مورد نیاز است.
انتهای پیام